بی هوا زیر باران قدم می زنم
باید شعری بنویسم
بی لب
بی آغوش
شعری که تو در آن نگنجد
نشود در آن روی یک تخت خوابید
عمیق ...
به حدی که مخاطب در لایه های زیرین خیال هم
نتواند تو را به نازکی لمس کند !
شعری که دهان به دهان جان می گیرد
سینه به سینه نقل می شود
و از دهان نمی افتد
نظرات شما عزیزان: